یه لیوان آب رو تصور کن. چقدر جا داره؟ حالا فکر کن توش کلی مایعات مختلف بریزی، چه وحشتناک میشه!
حالا ذهنمون رو تصور کن. وقتی بیهدف تو اینستاگرام میچرخیم، چقدر اطلاعات بیکیفیت واردش میشه؟ کمکم تبدیل میشه به یه آشغالدونی اطلاعات. دیدم که میگم! یه نفر از صبح تا عصر سر کاره، از عصر تا شب تو اینستا. خب، مغزت کی فرصت داره اینا رو پردازش کنه؟
حالا بدتر اینه که این روند هر روز تکرار میشه و بعدش میپرسیم چرا اینقدر استرس داریم، چرا تمرکز نداریم، چرا بیبرنامهایم؟ منم همین بودم، اما یه تمرین ساده کمکم کرد.
تمرین چیه؟
روزم رو تقسیم کردم و توی یه بازههایی (مثلاً عصر و شب) هیچ کاری نمیکنم! بله، هیچ کاری نکردن هم خودش یه کاره! تو این زمانا بدن و ذهنم خودبهخود شروع به نظم دادن میکنن. تو همین لحظات آدم میفهمه چقدر کارای بیارزش انجام میداده که با مدیریت زمان میتونست اصلاحش کنه.
یه مثال از خودم:
صبحا که بیدار میشدم، اولین کارم چک کردن گوشی بود و همین باعث میشد دیر برسم سر کار. irony ماجرا اینه که فکر میکردم کار اداری باعث دیسیپلین میشه، ولی دیدم اوضاع داره بدتر میشه! تا اینکه تصمیم گرفتم صبحا بعد بیدار شدن، گوشی رو چک نکنم.
اول سخت بود، ولی بعد چند روز حس بهتری داشتم. اگه چند ماه ادامه بدم، یعنی نتیجه داده! شاید خندهدار به نظر بیاد، اما همین یه تغییر کوچیک توی عادتهام حالم رو بهتر کرد.
شما هم یه عادت بد کوچیک دارید که بخواید ترک کنید؟ بیاید باهم تمرین کنیم!